سالروز شهادت حضرت زهرا(س)

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

 Confirm4.jpg

حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، دختر گرامی رسول خدا صلي الله عليه و آله و ام المؤمنین حضرت خديجه كبری عليهاالسلام و همسر امام علی علیه السلام و مادر بزرگوار امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام می باشند. 

محتویات]

ایشان در بیستم جمادی الاخر سال پنجم بعثت در مکه چشم به جهان گشودند. 

اسامی،کنیه و ویژگی های حضرت فاطمه سلام الله علیها[ویرایش]

پدر بزرگوار حضرت نام ایشان را فاطمه گذشتند.

در مورد اینکه چرا نام ایشان را فاطمه گذاشتند حضرت می فرمایند:من دخترم را «فاطمه» نامیدم زیرا خدای عز و جل او و کسی را که دوستدار او باشد از آتش جدا و دور کرده است.[۱]

همچنین امام صادق عليه السلام در مورد دیگر نام های حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: براي فاطمه سلام الله علیها نزد خداي عزوجل، نه اسم است: "فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا"[۲]

معنی کلمه فاطمه[ویرایش]

کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده ؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) حدیثی را نقل کرده اند که دلیل این نام گذاری را بیان فرموده اند: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِي فاطِمَة وَوُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِكَ سُمّيَتْ فاطِمَة خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۳].

در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۴]

کنیه های حضرت[ویرایش]

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را با کنیه ی «ام ابیها» خوانده اند.اما حضرت کنیه های بسیار دیگری نیز دارند.مانند:

  1. ام الحسن
  2. ام الحسین
  3. ام المحسن
  4. ام الائمه[۵]
  5. مّ‌الخیرة
  6. اُمّ‌المؤمنین
  7. اُمّ‌الأخیار
  8. اُمّ‌الفضایل
  9. اُمّ‌الأزهار
  10. اُمّ‌العلوم
  11. اُمّ‌الأسماء[۶]

القاب حضرت زهرا (سلام الله علیها)[ویرایش]

نویسندگان سیره و محدثان اسلامی برای دختر پیغمبر لقب هائی چند نوشته اند: زهرا،صدیقه،طاهره،راضیه،مرضیه،مبارکه،بتول و لقب های دیگر.از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است،و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمه الزهرا).

  1. زهرا:زهرا که در تداول بیشتر بجای نام او بکار می رود در لغت،درخشنده، روشن و مرادف هائی از این گونه،معنی می دهد.و این لقب از هر جهت برازنده این بانوست.او چهره درخشان زن مسلمان،فروغ تابان معرفت و نمونه روشن پرهیزگاری و خداپرستی است.از امام صادق(ع) پرسیدند چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.
  2. بتول:یعنی جدا و ممتاز از دیگران، یا آن که حیض نبیند.هروی در شرح الغریبین گوید: «مریم را بتول (باکره) نامیده اند که از مردان کناره می گرفت و فاطمه را بدان علت بتول گفته اند که از نظیر و همتا برکنار است.» 
  3. حورا/حورای انسیه:انسانی زمینی که از حوریان بهشتی است.در یکی از معراج های پیامبر اکرم(ص) به آسمان، آن حضرت از میوه ها و از خرمای تازه و سیب بهشتی تناول کرد و خداوند متعال آن غذاهای بهشتی را در صلب پیامبر قرار داد و هنگامی که ایشان از معراج به زمین بازگشت با حضرت خدیجه 3 همبستر شد و بدین ترتیب حضرت فاطمه(س) در رحم حضرت خدیجه قرار گرفت. بدین سبب حضرت فاطمه(س) «حورای انسیه » نام گرفت.[۷]
  4. راضیه:کسی که به تقدیر و قوانین الهی خشنود بود.
  5. زکیه:ه معنی پاک و پاکدامن یا وجود پربرکت است.
  6. سیدة/سیدة نساء العالمین:شیخ صدوق در کتاب امالی حدیثی را از حضرت رسول خدا (ص) چنین نقل کرده که فرمود: ابنتی فاطمه سیدة نساء العالمین. یعنی: دخترم فاطمه بزرگ بانوی زنان جهانیان است.[۸]
  7. صدیقه/صدیقه کبری:«صدیقه » یعنی کسی که در راستگویی کامل است. یا آن که هرگز دروغ نگفته است. یا کسی که سخن خود را با عمل خویش تصدیق می کند. [۹]
  8. طاهره:به معنی پاکیزه، بی عیب، پاک و معصوم.در حقیقت آیه شریفی که در پاکیزه دانستن اهل بیت نازل شده است این نام را برای حضرت زهرا(س) ثابت می کند. خدای تعالی در سوره احزاب (آیه 33) می فرماید: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» یعنی خداوند چنین می خواهد که پلیدی هر آلایش را از شما خاندان نبوت ببرد و از هر عیب پاکتان گرداند.
  9. عذرا:یعنی آن بانو پیوسته همچون دوشیزگان بود.
  10. محدثه:یعنی آن که فرشتگان با او سخن گویند.مردی به نام اسحاق بن جعفر گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: فاطمه را محدثه نامیده اند زیرا فرشتگان پیوسته بر او از آسمان فرود می آمدند و چنانکه مریم دختر عمران را ندا می کردند او را همسخن خویش قرار می دادند و به وی می گفتند:یعنی ای فاطمه، خدای تعالی تو را برگزیده و پاکت گرداند و بر همه زنان عالم برتری بخشید. ای فاطمه، پروردگارت را فرمانبردار باش و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع نما.[۱۰]
  11. مرضیه:آن که خداوند پیوسته از او و کردارش راضی است..
  12. مریم کبری

ویژگی های ظاهری حضرت زهرا (سلام الله علیها)[ویرایش]

حاکم در مستدرک به سند خود از انس بن مالک و نیز ابن شهرآشوب در مناقب هم از او نقل کرده اند که گفت: «درباره ی چهره ی فاطمه از مادرم پرسیدم و او پاسخ داد: گویی او همانند ماه شب چهارده یا خورشید زیر ابر بود، همانند خورشیدی بود که از زیر ابر بیرون آمده. پوست بسیار سفیدی داشت و شبیه ترین مردم بود به رسول خدا (ص).»[۱۱]

ابن عبدالبر در استیعاب به اسانید خود از عایشه نقل کرده است که گفت: «من هیچ کس را ندیدم که از نظر سخن و گفتار (و در روایت دیگر) و ویژگیها و خوی و سیرت شبیه تر از فاطمه(سلام الله علیها) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. چون فاطمه(سلام الله علیها) بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)وارد می شد، آن حضرت برمی خاست و دستانش را بوسه می داد و به وی خوشامد می گفت. همچنان که هر گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد فاطمه(سلام الله علیها) می رفت، او با وی چنین می کرد.»[۱۲]

نقش خاتم آن حضرت این عبارت بود: «امن المتوکلون.»[۱۳]

 

میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها)[ویرایش]

تاریخ ولادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)[ویرایش]

پیرامون تاریخ ولادت حضرت سه روایت وجود دارد و بین علمای شیعه و اهل سنت اختلاف است :

  1. روایت اهل سنت پنج سال قبل از بعثت :حداقل تاریخی که در مورد ولادت فاطمه(سلام الله عليها) ذکر کرده اند، و قول مشهور میان مورخین اهل سنت هم است، سال پنجم قبل از مبعث، همزمان با سال تجدید بناء کعبه می باشد.[۱۴]
  2. در سال دوم بعثت : حاکم در مستدرک خود به نقل از امام صادق (علیه السلام) حضرت فاطمه علیهاالسلام در سال دوم بعثت یعنی در چهل و یک سالگی پیامبر متولد شده است. 
  3. روایت شیعیان مبنی بر ولادت حضرت در سال پنجم پس از بعثت:امام باقر (علیه السلام) می فرمایند : حضرت فاطمه علیهاالسلام در سال پنجم بعد از مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم متولد گردید و به هنگام رحلت هجده سال و هفتاد و پنج روزه بود.[۱۵]

کدام تاریخ درست است؟[ویرایش]

با استدلال های زیر می توان اثبات کرد که میلاد حضرت در سال پنجم بعثت بوده است :

  1. مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند[۱۶] و فاطمه، کوچکترین آنها بود.
  2. روایات فراوانی که از شماری از صحابه مثل: عایشه، عمر و سعد بن مالک، ابن عباس و دیگران نقل شده که می گوید: نطفه ی فاطمه علیهاالسلام از میوه ی بهشتی بسته شد که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در اسراء و معراج تناول فرمود.[۱۷]
  3. نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیهاالسلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت، بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.
  4. روایت شده که زنان قریش، خدیجه علیهاالسلام را طرد کردند. چون به فاطمه آبستن شد، در شکم مادر با سخن می گفت و او را به صبر دعوت می کرد.پس این واقعه نمی تواند قبل از بعثت باشد.[۱۸]

کیفیت میلاد دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)[ویرایش]

دوری چهل روزه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از حضرت خدیجه (سلام الله علیها)[ویرایش]

روزى رسول خدا در «ابطح» نشسته بود كه جبرئيل بر او نازل شده و فرمود: خداى بزرگ بر تو سلام فرستاده و امر نموده كه چهل شبانه روز از خديجه دورى كنى و به عبادت و تهجّد بپردازى. پيامبر طبق فرمان مقام ربوبى چهل روز به خانه خديجه نرفت و چهل شب را تا به صبح به عبادت و راز و نياز با خداى كريم گذرانيد و روزها را روزه گرفت. او براى اينكه خديجه نگران نشود پيامى توسّط عمار فرستاد و در آن به همسرش گفت: اى خديجه! اينكه به خانه نيامدم به خاطر ستيز با تو نيست، بلكه تو در نزد من عزيز و گرامى هستى، خداوند به من چنين دستور داده و من از فرمان او تبعيت مى‌كنم، خداوند نسبت به مصالح بندگانش آگاه‌تر است. اى خديجه! تو آن بانوى بزرگوارى هستى كه خداوند در هر روزى چندين بار به وجود تو بر فرشتگان مى‌ بالد، پس شبها درب خانه را ببند و آسوده خيال باش، و همان گونه كه من منتظر فرمان الهى هستم تو نيز در انتظار فرمان خداوند عالم باش. من در اين مدت، در خانه فاطمه بنت اسد ،مادر على عليه السّلام و همسر عموى پيامبر، حضرت ابوطالب خواهم بود. حضرت خديجه به دستور پيامبر عمل كرد ولى از تنهايى و فراق پيامبر اندوهناك بود و مى‌ گريست.[۱۹]

خوردن میوه بهشتی[ویرایش]

چهل روز گذشت، جبرئيل بر رسول خدا فرود آمد و در حالى كه طعامى با خود به همراه آورده بود، به پيامبر گفت: به فرمان خداوند با اين طعامى كه به دستور خدا از بهشت براى تو آورده‌ام افطار كن. پس رسول خدا با آن غذا افطار نمود و پس از افطار به سوى خانه خديجه روان شد و همان شب نطفه پاك فاطمه منعقد گرديد».[۲۰]

رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:هنگامى كه به آسمان عروج كردم، جبرئيل دستم را گرفته وارد بهشت نمود و خرمايى بهشتى به من داد، پس خرما را خوردم و در اثر آن نطفه‌اى در بطن من پديدار شد، هنگامى كه به زمين بازگشتم، با خديجه همبستر شدم و خديجه به فاطمه حامله گرديد، پس فاطمه حوريّه‌اى به شكل انسان است و من هر گاه مشتاق بوى بهشت مى‌شوم، بوى دخترم فاطمه را استشمام مى‌ كنم.[۲۱]

به نظر مى ‌رسد تعارضى میان این دو روایت وجود نداشته باشد. چرا كه امكان جمع ميان آنها وجود دارد به اين نحو كه مى ‌توان گفت: رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم) پس از اتمام چهل روز به معراج رفته و در آنجا جبرئيل تحفه آسمانى و بهشتى را به وى عطا نموده، و در بازگشت از معراج نطفه فاطمه منعقد گرديده است.

در مورد میوه بهشتی نیز میان صاحب نظران اختلاف است.سه نوع میوه در این مورد بیان شده است :

  1. سیب بهشتی [۲۲]
  2. خرما بهشتی[۲۳]
  3. انگور بهشتی[۲۴]

دوران بارداری حضرت خدیجه (سلام الله علیها)[ویرایش]

هنگامى كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به پیامبری مبعوث گشتند، زنان مكه از خديجه كناره ‌گيرى نمودند و نزد وى نمى ‌رفتند، به او سلام نمى‌ كردند، و به هيچ زنى اجازه نمى‌ دادند كه با او معاشرت و تماس داشته باشد. اين برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خديجه شد، البته غم و اندوه وى بيشتر براى پيامبر اسلام بود كه مبادا آسيبى متوجّه وى گردد. وقتى خديجه به حضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مى ‌گفت، و وى را به صبر توصيه مى ‌نمود، خديجه اين موضوع را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مخفى مى‌ داشت تا اينكه يك روز پيامبر نزد خديجه آمد و شنيد كه او با كسى سخن مى ‌گويد، پس به او گفت: اى خديجه! با چه كسى سخن مى ‌گويى؟ خديجه گفت: با اين بچه ‌اى كه در رحم دارم، او با من سخن مى ‌گويد و مونس ساعات تنهايى من است.

رسول خدا فرمود: اى خديجه! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است، و گفته كه او منشأ نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدّر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرّر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمین باشند.[۲۵]

زنان بهشتی و وضع حمل حضرت خدیجه (سلام الله علیها)[ویرایش]

هنگام وضع حمل ام المؤالمنین حضرت خدیجه (سلام الله علیها) فرا رسيد، كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بيايند و ایشان در امر تولّد فرزند يارى نماييد. آنان درخواست حضرت را نادیده گرفته و ایشان را یاری ننمودند.

حضرت خديجه(سلام الله علیها) از شنيدن اين جواب غمگين شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلند بالا كه خديجه فكر مى ‌كرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى كه خديجه آنها را ديد اظهار درد و ناراحتى كرد، يكى از آنان گفت: اى خديجه! نگران نباش، زيرا ما فرستاده خداييم تا تو را در امر زايمان كمك كنيم، ما خواهران تو هستيم، من ساره هستم، و اين بانو آسيه دختر مزاحم (همسر فرعون) است كه در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و اين مريم دختر عمران، و آن ديگرى كلثم خواهر موسى بن عمران است، پس يكى از آنان در سمت راست خديجه، و يكى در طرف چپ وى، و ديگرى در مقابل او و چهارمى ايشان در بالاى سر او نشستند، و بدين ترتيب حضرت خديجه(سلام الله علیها)، حضرت فاطمه عليها السّلام را در حالى كه پاك و پاكيزه بود، به دنيا آورد.[۲۶]

نوری که عالم را فراگرفت[ویرایش]

هنگامى كه آن حضرت متولّد شد نورى از او ساطع گرديد و داخل خانه‌هاى مكّه شد به طورى كه در شرق و غرب اين شهر خانه‌اى باقى نبود مگر آنكه نور در آن داخل شده بود، آنگاه ده تن از حور العين در حالى كه به دست هر كدامشان يك طشت و ابريقى از بهشت كه پر از آب كوثر بود داخل اتاق شدند، آن بانويى كه در پايين پاهاى خديجه قرار گرفته بود آن ظرفها را از دست ايشان گرفته و فاطمه عليها السّلام را با آب كوثر شستشو داد.[۲۷]

حضرت زهرا (سلام الله علیها) در زمان پدر بزرگوارشان[ویرایش]

آموختن از پدر بزرگوارشان[ویرایش]

حضرت زهرا(سلام الله علیها) در سایه ی توجه و محبت پیامبر و خدیجه (علیهاالسلام) رشد و بالندگی یافت. او در خانه ای تربیت شد که شعاع وحی آن رامی پوشانید و فرود آمد نگاه ملائک مقرب خداوندی بود.از نظر آموزش او ممتاز است؛ چرا که مربی او خدیجه، بزرگ بانوی اسلام است که با بذل جان و مال خود درخت نو پای دین را استواری بخشید.دیگری،حضرت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)، پیامبر خاتم و بزرگ معلم بشریت بود.

فاطمه (علیهاالسلام) همراه با پدر و مادر و دیگر ایمان آوردگان شاهد روزهای سخت و جانکاه بود.

شرکت در شعب ابی طالب[ویرایش]

هنوز بیش از دو بهار از زندگی صدیقه ی طاهره(س) نگذشته بود که عهدنامه ی بیدادگری قریش بسته شد.محاصره اقتصادی بنی هاشم سه سال به طول انجامید. فاطمه زهرا(س) نظاره گر یکی از دشوارترین دوران زندگانی پدر و مادر خویش و نیز بنی هاشم بود. از یک سو ایثار و پای مردی مؤمنان را در راه حفظ دین نظاره می کرد و از دیگر سو می بایست در آن سرزمین فاقد امکانات اولیه ی زندگی سهیم و شریک رنج و غم یاران پدر باشد.[۲۸] مدت سه سال ایشان درس صبر و مقاومت در راه رسیدن به اهداف الهی را در عمل آزمود.

در سوگ از دست دادن مادر[ویرایش]

بانوی رحمت در حالی که بیش از پنج سال نداشتند، اندکی پس از تحمل رنج گران به پایان رسیدن عمر حامی بزرگ اسلام حضرت ابوطالب(ع) گرفتار مصیبتی بزرگ تر گردیدند و آن از دست دادن مادربزرگوارشان بود. عظمت این مصیبت بر پیامبر(ص) از آن جا آشکار می گردد که این سال را عام الحزن نامیدند. حضرت خدیجه(سلام الله علیها)، جهان را بدرود گفت و پیکر او را در نقطه ای بنام «حجون» به خاک سپردند.

پیش از خاک سپاری پیامبر (صلی الله علیه اله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دخت ارجمندش دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که:«پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست. در کاخی از مروارید که غرفه هایش از طلا و ستونهایش از یاقوت سرخ است و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است.

پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.او گفت: پروردگارم سرچشمه ی سلام و برکت و نعمت و آرامش است. سلام از اوست و سلام به او بازمی گردد.[۲۹]

حضرت زهرا (سلام الله علیها) درمان دردهای پدر[ویرایش]

زندگی بانوی بانوان ار آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود.هنوز سه سال به هجرت باقی مانده بود، سه سال مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر(صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به خانه می آمد، فاطمه(علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».[۳۰]

گاه دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند می خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند[۳۱]; و این نشان می دهد که نه تنها در درون خانه که در بیرون نیز فاطمه(علیها السلام) در فکر دفاع و نجات پدر بود. 

در یکی از همان سالها، ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل واطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه(علیها السلام) رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.[۳۲] آری، در آن جا که گاهی مردان دلاور جرأت دفاع از پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نداشتند، این دختر شجاع و خردسال حضور داشت و به دفاع از آن حضرت می پرداخت

هجرت به مدینه[ویرایش]

پس از رحلت حضرت ابوطالب (ع) و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)،مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت.پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند.پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که به لیلة المبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤنین علی (علیه اسلام) راهی مدینه شدند. 

در آن شب پيامبر (ص) على (ع) را فرمود كه صبح و شام بر دامنه كوه فرياد زند: هر كه نزد محمّد امانتى دارد بيايد تا امانتش را به او پس دهيم. سپس به او فرمود: على؛ از اين پس ناپسندى از قريش نخواهى ديد تا به من بپيوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشكارا ادا كن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ كند.

در این سفر پر مخاطره حضرت زهرا(س) نیز مهاجر فی سبیل الله بود. قریشیان دست از تعقیب آنان برنداشتند و قصد وادار نمودن امام علی(ع) برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی حیدر کرّار، خوار و حقیر به مکه بازگشتند.

ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام)[ویرایش]

ازدواج حضرت زهرا(سلام الله علیها) با امیرالمؤمنین (علیه السلام) به گفته علمای شیعه در اول ذی الحجه سال دوم هجری اتفاق افتاده است.

پس از آنکه حضرت زهرا(س) به سن ازدواج رسیدند،افرادی از قریش ایشان را از رسول خدا (ص) خواستگاری کردند.اما ایشان هر بار جواب منفی به اینان می دادند.تا اینکه حضرت علی (ع) به خواستگاری ایشان رفتند و حضرت زهرا(س) با سکوت سرشار از رضایت خویش به ایشان جواب مثبت دادند که موجب شادمانی بی حد و حصر رسول خدا (ص) شد.

پس از رضایت حضرت زهرا(س)، و تعیین مهریه توسط رسول خدا (ص) که معادل پانصد درهم ( بهای زره فروخته شده امیرالمؤمنین) بود، پیامبر اسلام(ص) خطبه این دو بزرگوار را در مسجد در حضور انصار و مهاجر خواندند و پس از گذشتن یک ماه از خطبه، مراسم عروسی این بزرگواران برگزار شد و حضرت زهرا(س) به خانه حضرت علی (ع) رفتند.

خانه حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین علی (ع)[ویرایش]

حرمت این خانه از نگاه رسول خدا (ص)[ویرایش]

حرمت این خانه را می توان از سیره رسول خدا (ص) و احترامی که ایشان به آن و اهالی آن می نهادند فهمید.از جابربن عبدالله انصاری نقل است که: «روزی پیامبر به خانه ی دخت گرانمایه اش می رفت و من نیز افتخار همراهی او را داشتم. هنگامی که به درب سرای فاطمه رسیدیم آن حضرت دست روی آن نهاد و درب را گشود و با صدای رسا فرمود:السلام علیکم! فاطمه علیهاالسلام در پاسخ پیامبر فرمود: سلام بر شما ای پیامبر خدا! پیامبر فرمود اجازه می دهید وارد شوم؟ فاطمه گفت: افتخار دهید ای سفیر خدا! پیامبر فرمود: آیا همراه من نیز وارد شود؟ فاطمه علیهاالسلام گفت اجازه دهید تا سرم را بپوشانم... . پیامبر فرمود: «فاطمه» جان با گوشه ای از آن پارچه روانداز سرت را بپوشان! بانوی بانوان چنین کرد. آنگاه پیامبر فرمود سلام بر شما! «فاطمه» به گرمی پاسخ او را داد که پیامبر بار دیگر اجازه ی ورود گرفت و همینگونه تا سه بار آن حضرت اجازه گرفت... و آنگاه گام به حریم پرمعنویت خانه ی «فاطمه» نهاد.[۳۳]

زندگی خانوادگی این دو بزرگوار[ویرایش]

بانوی بانوان که از مقام والا و موقعیت شکوهبار شوی گرانقدرش در بارگاه خدا به خوبی آگاه بود، به همین دلیل بسان یک زن باایمان بلکه بهتر و بیشتر، پیشوای راستین خویش را احترام می کرد و در برابر او سراپا گوش و هوش بود و نسبت به آن حضرت آنگونه که شایسته و بایسته بود، شناخت و معرفت داشت و آنگونه که می بایست از او فرمانبرداری و قدرشناسی می نمود.از سوی دیگر امیر مومنان نیز به بانوی بانوان همینگونه احترام می کرد.احترامی شایسته و بایسته و وصف ناپذیر.

امیرالمؤنین در وصف بانوی خویش می فرمایند:به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هرگاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می شد.[۳۴]

تقسیم کارها[ویرایش]

حضرت على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند و تقاضا كردند كه خدمات خانه و زندگى را براى هر يك مقرر فرمايد. حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فاطمه (سلام الله عليها) را به خدمات درون خانه گماشت و بيرون خانه را به على (عليه السلام) واگذاشت .

حضرت فاطمه (سلام الله عليها) فرمود: فقط خدا مى داند كه من چه قدر مسرورم از اين كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مرا ماءمور به امورى نساخت كه فقط از عهده مردان برمى آيد (كنايه از اين كه زنان توانايى حمل بار گران زندگى را ندارند.[۳۵]

البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می کنند.[۳۶]

ثمره این زندگی[ویرایش]

بی شک هیج زندگی در عالم، ثمره اش پربارتر و گرانبهاتر از زندگی این دو بزرگوار نیست. ثمره این زندگی درخت امامت است.امیرامؤمنین و حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از:

  1. امام حسن(ع) دومین امام شعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند.
  2. امام حسین(ع) سومین امام شعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند.
  3. حضرت زینب (س) که در سال پنجم هجری به دینا آمدند.
  4. حضرت ام کلثوم (س)
  5. حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که بر دلیل ضربه که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.

تربیت فرزندان[ویرایش]

کودک از زمانی که پا به عرصه وجود می گذارد، روح او چون لوحی سفید آمادگی پذیرش هر نقشی را دارد و اولین نقاشی که شخصیت او را جزء به جزء ترسیم می کند، مادر است.حضرت زهرا علیهاالسلام از آغازین لحظات زندگی فرزندانش، آنها را بزرگ و گرامی داشت و درصدد تربیت آنها برآمد.از جمله نکاتی که در سیره تربیتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) دیده می شود،می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تأثیر شخصیت معنوی مادر بر کودک
  • انتخاب نام نیکو و تأثیر آن بر شخصیت فرزندان
  • رفتار و اخلاق عملی مادر و تأثیر آن بر روی فرزندان
  • پرورش شخصیت توحیدی فرزندان
  • پرورش شخصیت عاطفی فرزندان

فعالیت های اجتماعی حضرت زهرا (س) در زمان حیات پدربزرگوارشان[ویرایش]

هر زمانی خواسته ها، قوانین و مقتضیات و شیوه های فعالیت خود را دارد که از هر مرد و زنی بر پایه ی آن انتظار فعالیت می رود و مطابق همین شرایط محاسبه می شود. همچنان که فعالیت هایش نیز بر همین اساس سنجیده می شود که تا چه اندازه در جامعه اسلامی تأثیر داشته است.

حضرت زهرا علیها السلام هرگز در یک نقطه از ابعاد زندگی توقف نداشت و به یک مرحله و یک بعد از ابعاد آن هرچند مهم، اکتفا نکرد؛ چرا که نه اسلام را محدود به بعد عبادی و فردی اش می دانست و نه رسالت و مسئولیت زن را تنها در خانه داری و تربیت فرزند می دید. از این رو به موازات اهتمام به مسائل خانه و خانواده و نیز مسائل عبادی، مسائل اجتماعی و مبارزاتی و سیاسی جامعه نیز برایش مطرح و با ارزش بود. [۳۷]بنابراین، مهم‌ترین فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی آن حضرت را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

مرجعیت علمی اصحاب[ویرایش]

از منابع تاریخى چنین بر مى‌ آید که حضرت زهرا علیهاالسلام براى ایفاى مسئولیت‌هاى اجتماعى با شخصیت‌هایى از یاران رسول خدا همچون سلمان، مقداد، ابوذر، بلال، عمار و جابر بن عبدالله انصارى در ارتباط بوده و آنان در جلساتی به حضور آن حضرت رسیده و حوزه درسى تشکیل مى‌دادند و ایشان سخنان آموزنده و اطلاعات و رازهاى غیبى و دعاهاى مخصوص به آنان مى‌ آموخت.[۳۸]

بیان احکام شرعی بانوان[ویرایش]

زنان مدینه خدمت آن حضرت می رسیدند و پرسشهای شرعی خود را از محضرش می پرسیدند و ایشان نیز با صبر و حوصله به پاسخ آنها می پرداخت؛ چنانکه حضرت امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

زنی به حضور فاطمه علیهاالسلام رسید و عرض کرد، من مادری ناتوان دارم که نسبت به مسائل و احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است، مرا نزد شما فرستاده تا آنرا بپرسم. حضرت به پرسش او پاسخ گفت. وی مسئله ای دیگر پرسید و حضرت پاسخ گفت. پرسش سومی مطرح کرد و همین طور تا ده پرسش را مطرح کرد و حضرت نیز پاسخ گفتند. آن زن از اینکه پرسشهایش زیاد شد خجالت کشید و عرض کرد ای دختر پیامبر! شما را زحمت ندهم. حضرت فرمودند: هر وقت خواستی بیا و هر چه می خواهی بپرس.

حل اختلاف در مسائل دینی[ویرایش]

امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید:

دو زن که در یکی از مباحث دینی با هم اختلاف داشتند، خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام آمدند. بحث آن دو به نزاع و دعوا کشید، یکی از آن دو با ایمان بود و دیگری معاند و مخالف با اسلام. حضرت به زن مسلمان در گفتن دلایل و ادله خود کمک کرد تا بتواند مطالب حق خود را ثابت کند. او که توانست حرف خود را اثبات کند، از این جهت خیلی خوشحال شد. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: « خشنودی فرشتگان از پیروزی تو بر او بیش از خشنودی تو می باشد، چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن می باشد.»

مددکاری و پرستاری از مجروحان جنگ ها[ویرایش]

یکی از میدان حضور حضرت زهرا (س)،غزوه احد است.جایی که در آن بیش از هفتاد نفر از مسلمانان راستین از جمله حضرت حمزه سيد الشهداء علیه السلام به خاک خون کشیده شدند.همچنین در این نبرد پیشانی مقدس رسول خدا (ص) شکافته شد و دندان مبارک ایشان شکست. پیکر امیرالمؤنین علی (علیه السلام) که تنها مدافع رسول خدا (ص) در این نبرد بود،نیز سراسر پر زخم و خون بود.زمانی که آتش جنگ فروکش کرد حضرت زهرا (س) به همراه سایر زنان بنی هاشم و مسلمان به کمک مجروحان آمدند.در روایات تاریخی آمده است که: 

هنگامی که حضرت زهرا (س) چهره پر از خون پدر را مشاهده کردند، خون ها را از رخسار نورافشان پدر، پاک نمودند در حالی که امیر مومنان(ع) با سپر خویش آب می ریختند و فاطمه(س) را یاری می کردند. آن حضرت چون دید جریان آب و شستشو، خونریزی را بیشتر می کند به همین جهت در پی چاره اندیشی خویش تکه حصیری آورد و آن را با شرایط خاصی سوزانید و خاکسترش را بر روی زخمها نهاد تا خون باز ایستد و چنین شد که خون بند آمد.[۳۹]

همچنین در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه علیها السلام در غزوه احزاب برای امیرالمؤنین(ع) و رسول خدا (ص) نان و غذا می برده اند [۴۰] و در فتح مکه نیز حضور داشته و به پدر و همسرشان کمک مى ‌کردند. در جریان بیعت زنان مشرک با پیامبر نیز حاضر بودند.[۴۱]

شرکت در مباهله[ویرایش]

یکی از فضایل حضرت زهرا(س) شرکت در مباهله به همراه پدر،همسر و دو پسر خویش در سال نهم هجری است .

مرجعیت فکری، فرهنگی[ویرایش]

در اینکه حضرت زهرا علیهاالسلام در بین جامعه آن روز مورد مراجعه مردم بود و در امور مختلف اجتماعی نقش داشت، شکی نیست. چنانکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی می نویسد:

«تاکیدهای مکرر و مداوم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در گفتار و رفتار، به علاوه مقام و موقعیت حضرت زهرا علیهاالسلام سبب شد تا ایشان مورد مراجعه مردم باشند و از درجه و موقعیت خاصی برخوردار گردند. چنانکه منزل ایشان پایگاه و پناهگاهی برای کسان زیادی بود که به آنجا رفت و آمد می کردند. علاوه بر زنان همسایه، دیگر بانوان مدینه نیز به آن حضرت مراجعه کرده و به منزلش رفت و آمد داشتند.»

در سوگ پدر[ویرایش]

پس از آنکه رسول خدا (ص) از سفر حجة الوداع بازشگتند،دچار بیماری سختی شدند که خبر از فوت ایشان می داد.این بیماری برای اهل بیت رسول خدا (ص) بسیار سخت بود.

اولین کسی که از اهل بیت رسول خدا (ص) که به ایشان ملحق می شود[ویرایش]

موقعی که شهادت پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تَر شد. گفته شد: یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ فرمود: برای ذریّه و فرزندانم و آن ستم هایی که از ستمکاران امّتم بعد از من به ایشان می رسد، می گریم. گویا می بینم دخترم فاطمه ی زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا می زند: یا اَبَتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد. وقتی فاطمه ی اطهر سلام الله علیها این مطلب را شنید، گریان شد. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وی فرمود: ای دختر عزیزم! گریان مباش! حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: پدر جان! من برای ظلم هایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه به علّت مفارقت تو اشک می ریزم. پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: ای دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که زودتر از همه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.[۴۲]

توصیه های رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین در مورد حضرت زهرا(س)[ویرایش]

حضرت در واپسین لحظات، علی و «فاطمه» و حسن و حسین را فراخواند و به همه ی کسانی که در خانه اش بودند دستور داد از آنجا بیرون روند و بر بانو ام سلمه فرمود بر درب خانه بایست تا کسی وارد نشود. ....آنگاه پیامبر سرش را بسوی آنان بلند کرد و در حالی که دست فاطمه(س) بر دست آن حضرت بود، دست علی(ع) را نیز گرفت و دست فاطمه(س) را بدست علی(ع) سپرد و فرمود:

ای اباالحسن! این امانت خدا و امانت پیامبرش، محمد(ص) است که به تو می سپارم. امانت خدا و پیامبر را خوب حفظ کن. و من می دانم که تو آن را رعایت خواهی نمود. و افزود: علی جان! به خدای سوگند این سالار بانوان بهشت است. به خدای سوگند این مریم پرشکوه من است... آگاه باشید به خدای سوگند من به این منزلت رفیع نرسیده ام مگر اینکه برای فاطمه و شما همه ی مواهب را خواسته ام و خدا همه ی خواسته هایم را ارزانی داشته است. علی جان! آنچه را فاطمه خواست، انجام ده چرا که من او را به کارهایی فرمان داده ام که فرشته ی وحی به من فرمان آورده است، و بدان که من از هر کس دخت فرزانه ام، خشنود باشد، خشنود خواهم شد، و پروردگار من و فرشتگان نیز خشنود خواهند بود. علی جان! وای بر کسی که به فاطمه ستم روا دارد. وای بر کسی که حق وی را غصب کند! وای بر کسی که حرمت و شکوه او را هتک نماید...[۴۳]

گریه حضرت زهرا(س) بر پدرشان[ویرایش]

حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام میفرماید: فاطمه زهراء بقدرى براى پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله گریه كرد كه اهل مدینه متأذى شدند و به وى گفتند: تو ما را بعلت كثرت گریه ناراحت كردى، یا شب گریه كن یا روز! لذا فاطمه از مدینه خارج میشد و روى قبر شهداء گریه میكرد.[۴۴]

بی تاب شدن از صدا مؤذن پیامبر (ص)[ویرایش]

روایت شده وقتی پیغمبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به شهادت رسید بلال از گفتن اذان خودداری کرد و گفت: من بعد از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم برای احدی اذان نخواهم گفت. یک روز فاطمه ی زهراء سلام الله علیها فرمود: من دوست دارم صدای اذان مؤذن پدرم را بشنوم، هنگامی که این سخن به گوش بلال رسید مشغول گفتن اذان شد. موقعی که بلال دو مرتبه گفت: «اللهُ اَکْبَرُ»، حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها به یاد روزگار پدرش رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم افتاد و نتوانست از گریه خودداری نماید وقتی بلال گفت: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»، فاطمه ی اطهر سلام الله علیها صیحه ای زد و با صورت به روی زمین افتاد و غش کرد! ! مردم به بلال گفتند: از گفتن اذان خودداری کن! زیرا فاطمه دختر پیغمبر از دنیا رفت و مردم این طور فکر کردند که حضرت فاطمه سلام الله علیها به شهادت است! بلال پس از این جریان اذان را قطع نمود و آن را تمام نکرد. موقعی که فاطمه ی زهراء سلام الله علیها به هوش آمد به بلال فرمود: اذان را تمام کن، ولی بلال نپذیرفت و به حضرت زهراء سلام الله علیها گفت: ای بزرگترین زنان! من از اینکه تو هر گاه صدای اذان مرا می شنوی و این همه احساس ناراحتی می کنی می ترسم. لذا حضرت فاطمه سلام الله علیها وی را معاف نمود..[۴۵]

حضرت زهرا (س) و جریان غصب خلافت[ویرایش]

هنوز ساعتی از وفات رسول خدا (ص) نگذشت بود که عده ای در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمدند تا خلافت رسول خدا (ص) را از مسیر اصلی آن منحرف کنند و آن را حق امیرامؤمنین (ع) بود از ایشان غصب کردند. در زمانی که ایشان سرگرم اجرای نقشه های شوم خویش بودند، اهل بیت پیامبر(ص) مشغول مراسم کفن و دفن رسول خدا (ص) بودند.پس از آنکه این غصب خلاقت ، غاصبان آن مردم را مجبور به بیعت با خلیفه اول کردند . این امر با اعتراضات اهل بیت و اصحاب ایشان و واکنش هایی از طرف غاصبان خلافت نسبت به این اعتراضات همراه بود. از جمله این اقدامات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. تحصن در خانه حضرت زهرا (س) و نشان دادن اعتراض خود به دستگاه حکومت
  2. محروم کردن حضرت زهرا(س) از ارث رسول خدا (ص) با یک حدیث جعلی و مناظره حضرت زهرا(س) با غاصبان
  3. غصب فدک و اعتراض حضرت زهرا (س) به غاصبان آن و خواندن خطبه فدک
  4. اتمام حجت امام علی علیه السلام با اصحاب به همراه حضرت زهرا(ع) و حسنین در هنگام شب 
  5. شکستن تحصن با اولین هجوم به خانه حضرت زهرا(س) (هجوم مقدماتی) و شکستن شمشیر زبیر بن عوام توسط مهاجمان و گرفتن بیعت اجباری از متحصن کنندگان به جز اهل بیت
  6. دومین هجوم به خانه حضرت زهرا(س) (هجوم اصلی) و آتش زدن در خانه حضرت زهرا(س) و ضرب و جرح ایشان که منجر به سقط فرزند ایشان حضرت محسن (ع) شد و بیرون آوردن به اجبار امیرالمؤنین (ع) برای بیعت کردن با ابوبکر
  7. خواندن خطبه توسط حضرت زهرا(س) در عیادتی که زنان انصار از ایشان کردند.
  8. عیادت خلفا از حضرت زهرا(س) (اولی و دومی) و بی محلی حضرت به ایشان در عیادتی که این دو از دختر پیامبر(ص) کردند. 
  9. شهادت حضرت زهرا (س) و بیعت امیرالمؤمنین با خلیفه وقت

شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها[ویرایش]

عمر و عده ای دیگر از طرف خلیفه مامور شدند که به درب خانه امام علی علیه السلام رفته و ایشان را که خلافت را مطابق تعیین خدا و ابلاغ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حق خود می دانست و از بیعت با ابوبکر سر باز می زد برای بیعت به مسجد ببرند. هنگامی که عمر و همراهانش برای اینکار به درب خانه آن حضرت آمدند. حضرت فاطمه سلام الله علیها به پشت در آمد و گفتگویی بین او و عمر رد بدل شد. عمر هنگامی که استکاف آن حضرت از باز نمودن درب خانه را دید. دستور داد تا هیزم آورده درب خانه را آتش بزنند و خود با لگد به درب خانه زد که در اثر اصابت آن به حضرت فاطمه سلام الله علیها آن حضرت که حامله بودند سقط جنین نموده، بر اثر ضربه وارده پس از چند روز به شهادت رسیدند. شهادت آن حضرت در 3 جمادی الاخر سال 12 هجری رخ داد. [۴۶]

فضایل و مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها[۴۷][ویرایش]

  1. اشتراك حضرت فاطمه عليهاالسلام با پيامبر اكرم و اميرالمؤمنين و حسنين عليهم السلام در مقام عصمت و طهارت (بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است).
  2. اشتراك حضرت صديقه سلام الله عليها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در جميع حالاتشان.
  3. مادر ائمه اطهار علیهم السلام است.
  4. هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام نور او تمام خانه هاى مكه را فراگرفت.
  5. نام گذارى زهرا عليهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد.
  6. نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است.
  7. جنگ و يا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پيامبر و على و حسنين است.
  8. سيده ى زنان عالم است.
  9. دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پيامبر است.
  10. آن حضرت محدثه است یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند.
  11. شيعيان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌اند.
  12. مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند.
  13. در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود.
  14. شفیعه کبرای روز قیامت است.
  15. حب فاطمه عليهاالسلام همانند حب همسر و فرزندان معصومش (كه اجر رسالت خاتم الانبياء است)، بر همگان واجب است.
  16. با پدر و همسر و فرزندانش در قبه الوسيله يا درجةالوسيله ى بهشت جای دارند.
  17. با پدر و همسر و فرزندانش عليهم السلام در قبه اى از نور كه زير عرش برپا مى شود و جز پنج تن عليهم السلام كسى را به آن رتبه ى والا راه نيست جای دارد.
  18. حضرت فاطمه عليهاالسلام يكى از افرادى است كه آيه ى مباهله در شان آن‌ها نازل شده است و آن وجود مقدس، بين چهار معصوم قرار گرفته است يعنى بين: محمد و انفسنا (على) و ابنائنا (حسن و حسين) عليهم السلام.
  19. در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو على عليه السلام است.
  20. بشر از آدم تا خاتم مامور به توسل به حضرت صديقه زهرا عليهاالسلام بوده است.
  21. سوره انسان در فضیلت او و همسر و دو فرزندش نازل گردیده.
  22. هنگام ورود فاطمه عليهالسلام به صحنه ى محشر از جانب حضرت حق تبارك و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافكنيد تا فاطمه عبور نمايد».

 

 

نظر دادن